یکسال و سه ماهگی هوراا

سلام دختر گلم 

منو ببخش به خاطر اینکه وبلاگتو دیر آپ میکنم آخه یه اتفاقهایی افتاده که من زیاد حوصله ندارم .فقط خد خدا میکنم که این روزا سریع بگذرن و تموم این استرسا و نگرانی ها تموم شه.

شما دیگه یه خانومی شدی برا خودت وقتی میگم دستت شروع میکنی به دست زدن بعدشم میرقصی اونم چه رقصی.وقتی صدات میزنم میگم هورا بیا سفره رو ببر تندی میای و سفره رو ازم میگیری میبری پهن میکنی.تا میخوایم بریم بیرون میری از بالای جا کفشی کفشاتو میاری میگی پام کنین.برس برمیداری موهاتو شونه میکنی .مثلا داری تلوزیون نگاه میکنی وقتی از یه کانال خسته میشی کنترل میاری میدی به من میگی بزن کانال دیگه عاشق تبلیغات تلوزیون میری جلوی تلوزیون وایمیستی تا تموم نشه نمیری کنار غذاتو خوب میخوری عاشق گیلاس هستی .مامان و بابا راحت میگی وقتی ازمون قهر میکنی میری یه گوشه حال و بلند بلند میگی نه نه نه یعنی باهاتون قهرم تا نیایم دنبالت هم آشتی نمیکنی.هر روز باید ببریمت پارک وگرنه بهانه گیری میکنی .عاشق ددری .این سری عکس برات نمیزارم چون هر چی عکس رو گوشیم بود نمیدونم چی شدن نیستن ولی سریع بعد با کلی عکس بر میگردمم

عاشقتم دخترمممِ

نمیدونم اگه تو تو این روزای سخت کنارم نبودی من چجوری روزمو شب میکردم.

میبوسمت به امید دیداررررر